-
حسن حنفی روشنفکر معاصر مصر
-
اندیشههای حسن حنفی
حسن حنفی اندیشههای خود را در پروژه نظری گستردهای تحت عنوان «تجدد و تراث» و با محوریت سه موضوع کلان زیر تنظیم کرده است:
أ. «موضع ما نسبت به میراث گذشته» یا نقد میراث عربی - اسلامی
ب. «موضع ما نسبت به میراث غرب» یا نقد میراث تمدنی غرب
ج. «موضع ما نسبت به وضعیت کنونی» یا واقعیت معاصر
محور نخست یعنی «موضع ما نسبت به میراث گذشته» به بررسی تاریخ گذشته و تراث فرهنگی ما میپردازد و هفت موضوع را در بر میگیرد:
1. «من العقیدة الی الثورة» به هدف بازسازی علم اصول دین یا علم کلام، که در پنج جلد از سوی مؤلف به رشته تحریر درآمد؛
2. «من النقل الی الابداع» به منظور بازسازی علوم حکمی؛
3. «من الفناء الی البقاء»، برای بازسازی علوم تصوف؛
4. «من النص الی الواقع»، به هدف بازسازی اصول فقه؛
5. «من النقل الی العقل»، به منظور بازسازی علوم نقلی (قرآن، حدیث، سیره و فقه)؛
6. «وحی، عقل و طبیعت» تلاشی برای بازسازی علوم ریاضی و طبیعی؛
7. «الانسان و التاریخ»، برای بازسازی علوم انسانی (روانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی، ادبیات، جغرافیا و تاریخ). ( مقدمة فى علمالاستغراب، ص 9 – 10)
طرح نظری حنفی در محور «موضع ما نسبت به میراث غرب» که بیانگر مواجهه «من» با «دیگری» یعنی غرب معاصر است، چهار موضوع کلی زیر را در بر دارد:
1) چیستی استغراب یا غربشناسی
2) تکوین خود آگاهی اروپایی (تکوین الوعى الاروبى)
3) ساختار خودآگاهی اروپایی(بنیة الوعى الوروبى)
4) سرنوشت خود آگاهی اروپایی(مصیر الوعى الاوروبى)
کتاب او تحت عنوان «مقدمة فی علم الاستغراب» موضوعات فوق را مورد بررسی قرار میدهد
سومین محوری که حنفی در پروژه «تجدد و تراث» دنبال میکند، عبارت است از «موضع ما نسبت به وضعیت کنونی». این محور با جهان خارج و واقعیت اجتماعی سر و کار دارد که به تعبیر او، نصّ مدوّنی در آن نیست، بلکه نصوص باید به توصیف و تعبیر آن بپردازند و به عبارت دیگر نظریهپردازی در این مرحله و با توجه به جهان اجتماعی و زیست اجتماعی ما صورت میگیرد. حنفی در این حوزه از بحث، به چهار رویکرد اشاره میکند:
1. رویکرد توجیه وضعیت موجود، چه در قلمرو باورهای دینی و یا در حوزه نظم اجتماعی؛
او رویکرد سلفیها نسبت به تراث اسلامی، شیوه سکولارها نسبت به تراث غرب و روش عالمان درباری نسبت به قدرت سیاسی را چنین ارزیابی میکند؛
2. رویکرد نفی و طرد وضعیت موجود و تمرد بر آنچه که وجود دارد؛ این رویکرد را سکولارها نسبت به تراث قدیم و سلفیون نسبت به تراث غربی دارند؛
3. رویکرد کنارهگیری از وضعیت موجود، نه توجیه آن و نه رفض و ردّ آن، بلکه گوشهگیری به بهانه دردناک بودن جهان اجتماعی و در نتیجه روی آوردن به مواد تخدیری یا مهاجرت کردن به خارج، آن طوری که برای بسیاری از شعراء اتفاق افتاد
از نظر حنفی هیچ یک از سه رویکرد فوق واقع خارجی را تغییر ندادند یا حتی درست درک نکرده و تعامل صحیحی با آن برقرار ننمودند، لذا او رویکرد چهارمی را مطرح میکند.
4. رویکرد تئوریزه کردن بیواسطه واقع خارجی از راه احساسی که به واسطه زندگی کردن در درون آن به دست میآید. این همانندسازی و نظریهپردازی از نظر او مبتنی بر تبعیت از افراد یا پیروی از تراث نقلی (اعم از قدم و جدید) نیست بلکه از درون متن زندگی و واقعیت اجتماعی و احساس مستقیم آن برمیآید. حنفی راه شناخت عناصر وضعیت موجود را همان شیوههای
در محور سوم یعنی «موضع ما نسبت به وضعیت کنونی» حنفی هفت موضوع کلیدی را به عنوان چالشهای این عرصه معرفی مینماید:
1- آزادی سازی سرزمینها، بخصوص فلسطین از استعمار و صهیونیسم؛
2- دفاع از آزادی شهروندان و دیگر حقوق انسانی؛
3- عدالت اجتماعی و بازنگری در توزیع در آمد ملی؛
4-وحدت ملی در مقابل تجزیه و قومگرایی و جنگهای داخلی؛
5- پیشرفت همراه با استقلال، در مقابل عقبماندگی و وابستگی؛
6- دفاع از هویت و اصالت، در مقابل غربیسازی و غربگرایی؛
7- بسیج عمومی مردم و مشارکت ملی، در مقابل بیتفاوتی
تراث اسلامی، در مقابل تراث غرب به عنوان دو محور کلی و مهم در کنار محور سوم به نام مقتضیات عصر فعلی و حیات اجتماعی ما میتوانند چارچوب پروژه بزرگ «تجدد و تراث» را تشکیل دهند. ولی نکاتی تأمل برانگیز و قابل مناقشه در طرح حنفی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. بر خلاف نظر حنفی تراث اسلامی مجموعه بزرگی است که همه بخشها و محورهای آن نسبت واحدی با زمان و تاریخ ندارند، هر چند «گذشته» ظرف تحقق همه آن است اما قیدی برای کلّ میراث اسلامی نیست. بسیاری از اصول و امهات تفکر اسلامی و نیز فروعات زیادی از آن، هر چند حاصل اجتهاد و نظریهپردازی اندیشمندان اسلامی در طی مراحل تاریخی مختلف است، اما جملگی محدود به شرایط جغرافیایی و تاریخی نیستند، بلکه بازگشت آنها به دلالتهای صریح و قطعی نصوص دینی یا احکام عقلی میباشد. لذا با ضوابط تفسیری کتاب و سنت میتوان استفاده فرا تاریخی از آن به عمل آورد بنابراین تراث قدیم را نمیتوان تراث گذشتگان به معنای دقیق کلمه، دانست، چه بسا حاصل اندیشه امروز و فردای ما و ترجمان هویت ثابت و جاودانه ما باشد؛
2. چگونه میتوان با گسست از میراث، به تفسیر واقعیت حیات معاصر خود پرداخت؟ چگونه تفسیر واقع معاصر باید از میان دو میراث قدیم و جدید بجوشد در حالی که تراث جدید غرب ربطی به ما ندارد؟
با توجه به اینکه از نظر او واقعیت خارجی را نخست باید از هر نوع نظریهای (اعم از اینکه آن نظریه از تراث گذشته ما باشد یا تراث غرب) خلع کرد آنگاه لباس جدیدی از نظریه بر اندام آن پوشاند، سؤال این است که با کدامین «ریشهها و اصالتها» میتوان به این مهم نائل آمد؟ آیا با کنار گذاشتن تراث گذشته اصالتی باقی میماند تا بر اساس آن به مطالعه بخشی از واقعیت معاصر ما یعنی غرب پرداخت؟! بدیهی است که شناخت خویش که مرهون میراث گذشته اسلامی است، مهمترین مبنا برای استغراب است و تا این شرط محقق نشود، استغراب ما حاصلی جز غرب در آیینه غربیان نخواهد داشت.
3. حنفى در موارد متعددى از آثار خود نسبت ما را با غرب، نسبت ما با آینده مىداند همانطورى که میراث اسلامى را گذشته، و نسبت ما را با آن، نسبت ما با گذشته تلقى میکند. هر دو تعبیر او قابل مناقشه مىباشد. مفهوم گذشته و آینده در تعبیر او چه معنائی دارد؟ آیا مقصود از «گذشته»، سپرى شدن عمر میراث اسلامى و پایان یافتن تناسب آن با عصر کنونى است؟ همچنین آیا مقصود از «آینده»، مرحله تاریخى فراروى تمدن اسلامى است که چارهاى از ورود به آن نیست؟ چرا غرب نسبت به ما «آینده» باشد؟
4. چالش دو رویکرد سکولار و اصولگرا از نظر حنفی تنها در تفسیر واقعیت معاصر است، در حالى که چنین حصرى صحیح نیست. اختلاف دو رویکرد فوق قبل از آنکه به تفسیر وضعیت معاصر مربوط باشد، از تفاوت بنیادى و ماهوى در مباحث معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی برمىخیزد و آنگاه این تمایز به چالش در حوزه واقعیت معاصر منتهى مىشود.
-
مبانی نظری اندیشه حسن حنفی
-
1. رویکرد پدیدارشناختی
یکی از مبانی نظری حنفی که تاثیر مهمی در بازخوانی او از میراث داشته، رویکرد پدیدارشناختی هوسرلی است
از نظر او میراث همواره تعبیر از روح عصری است که در آن پدید آمد و مجموعه تفاسیری است که یک نسل به اقتضاء نیازهایش به دست آورده است
او میراث را تعبیری فکری از پدیدههای هر عصر و تدوینی نظری از ستیزهای فکری آن میداند لذا معتقد استکه میراث امری آسمانی نیست بلکه تکوینی تاریخی وتطوری اجتماعی دارد
-
مفهوم تعلیق یا تأویل فلسفی ( به معنی در پرانتز گذاشتن یا عزل نظر از بعض احکام و معلومات و توقیف و توقف آنها) که در اندیشه هوسرل موضوعی محوری است، به صورت آشکاری در رویکرد حنفی نسبت به میراث اسلامی وجود دارد.
-
از نظر هوسرل «حقیقتی مطلق که فرض مشترک جزمگرایی و شکاکیت است، وجود ندارد و حقیقت خود را در صیرورت به مثابه تجدید نظر، تصحیح و فرا رفتن از خود تعریف میکند
-
در مکتب هوسرل فلسفه «جهان زندگی» برای پاسخ دادن به سئوال از «حقیقت» است اما حقیقت به مثابه تطابق اندیشه و متعلق خارجی آن نیست، پدیدارشناسی چنین خارجیتی را به رسمیت نمیشناسد، همچنین حقیقت به معنای مجموعهای از شروط پیشین تعریف نمیشود بلکه حقیقت چیزی جز «تجربه زیسته از حقیقت» نیست
-
هوسرل موضوع خدا را به عنوان وجودی عینی و متعالی از دائره اهتمام انسانی «تعلیق» و از حوزه شعور او خارج دانسته و آن را نوعی توهّم، خطا و ساختگی تلقی میکند ولی میگوید خدا موضوعی است که در شعور حلول مییابد و این حلول، حلول مطلق در شعور است در این صورت همانند تجربه یا جریانی زنده در شعور و آگاهی انسان وجود دارد و انسان با آن زندگی میکند، نه اینکه واقعیتی عینی و قابل اثبات باشد. در واقع انسان خالق خدا و واضع آن در شعور است و نه بالعکس
-
«شعور» در زبان حنفی و در معنای هوسرلی به مفهوم محل تجلّی حقایق خارجی و عینی نیست بلکه بیانگر ارتباط و میل حرکت به سوی چیزی است
-
مطابق نظر او اینکه در متن واقع و هستی، واقعیتی به نام خدا هست یا نه، صفات حقیقی و سلبی او چیست، همه اینها خارج از حوزه عقل انسانی در نتیجه خارج از حوزه زبان انسانی است و علم کلام این باره نمیتواند اظهار نظر کند
-
به جای اثبات ذات و صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند به اثبات ذات، صفات ثبوتیه و سلبیه انسان پرداخت و این صفات حقیقتاً از آن انسان و مجازاً به خدا نسبت داده میشود لذا علم کلام و الهیات در این رویکرد به «انسانیات» تبدیل میشود و خدا نه موضوعی نظری برای معرفت، تصدیق و ایمان، بلکه انرژیای است حلول یافته در درون انسان که او را به حیات، حرکت و عمل فرا میخواند.
-
از نظر حنفی خدا نه موضوعی برای فهم جهان بلکه وسیلهای برای تغییر آن است، یگانه دلیل بر وجود او دلیل عملی است و نه نظری. و این دلیل عملی وقتی محقق میشود که خدا همچون ذات ما و پروژهای انسانی برای خروج از نقصها و رسیدن به کمال مورد توجه قرار گیرد، وسرانجام خدا در نظر حنفی همان تاریخ در حال حرکت و پیشرفت، ملتهای در حال انقلاب و نهضتهایی است که اتفاق میافتد
-
به گمان او الهیات ما همان انسانیات وارونه است که در آن خدا به جای انسان نشسته است و این وارونگی باید برگشته و اصلاح شود
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 130
کل بازدید :441746
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله